کتاب عصر ظهور در سه قالب PDF ، جاوا و اندروید

منبع

کتاب عصر ظهور دارای بشارتی خوشحال کننده برای قوم سلمان (ایرانیان) است که با نگاهی به تاریخ گذشته و سابقه آنان در اسلام و گرایش به آل محمد و در آخر با به وجود آوردن انقلاب کبیر اسلامی نشان داده‌اند که به حق شایسته چنین بشارتی می‌باشند. بشارت به اینکه آنان رسالت مهمی در ایجاد شرایط برای ظهور و ادامه آن دارند و در بین 313 تن اصحاب خاص آن حضرت جایگاهی تعیین شده خواهند داشت... 

کتاب عصر ظهور در سه قالب PDF ، جاوا و اندروید خدمت شما منتظران امام زمان حضرت مهدی (عج) تقدیم می گردد.


این کتاب شامل موضوعات زیر می باشد :
 سیمای کلی دوران ظهور فتنه شرق وغرب علیه مسلمانان ، نقش رومی‌ها  در دوران ظهور ، نقش ترک‌ها در دوران ظهور ، نقش یهودیان در دوران ظهور ،  وعده الهی بر نابودی یهودی ،  وعده خداوند به تسلط دائم بر یهود ،  وعده خدا بر فرونشاندن آتش جنگ یهود ،  نگاهی به تاریخ یهود ،  دوران حضرت موسی و یوشع (علیهما السلام)  ،  دوره داوران و سلطه فرمانروایان محلی ،  دوره داود و سلیمان (علیهما السلام)  ،  دوران تجزیه و کشمکش داخلی ،  دوره استیلای آشوریان  ،  دوران استیلای بابلیان ،  دوران استیلای یونانی‌ها ،  دوره استیلای رومیان ، نقش عرب‌ها در دوران ظهور ، سرزمین شام و جنبش سفیانی ،  حوادث شام پیش از خروج سفیانی  ،  فتنه سرزمین شام  ،  زمین‌لرزه‌ای در شهرهای شام  ،  کشمکش بر سر قدرت بین اصعب و ابقع ،  جنبش سفیانی ،  اسم و نسب سفیانی ،  مواضع سفیانی در برابر اهل بیت و شیعیان ،  خط مشی سیاسی و فرهنگ سفیانی ،  تلاش سفیانی برای مذهبی جلوه دادن جنبش خود ،   مراحل گوناگون جنبش سفیانی ،  آغاز جنبش سفیانی ،  نیرد قرقیسیا  ،  ورود سپاه سفیانی به عراق  ، سپاه سفیانی در راه حجاز (سپاهی که در زمین فرو می‌رود)  ،  آغاز عقب‌نشینی سفیانی ،  نبرد اهواز ،  سفیانی در نبرد فتح قدس ، نقش یمن در دوران ظهور ،  حوادث مصر در دوران ظهور ،  نقش عراق در دوران ظهور ،  مرحله اول و دوم  حسنی ،  شیصبانی و عرف سلمی  ،  مرحله سوم:  لشکرکشی سفیانی و تخریب بصره ،  مرحله چهارم: فتح عراق به دست امام زمان (عج)جنگ جهانی در دوران ظهورایرانیان در دوران ظهور ،  ستایش ایرانیان در احادیث سنی‌ها ،  ایرانیان و زمینه‌سازی ظهور ،  روایت آغاز حکومت حضرت مهدی از ایران ،  روایت حمایت از امت محمد (ص) توسط مردی از اهلبیت ،  احادیث قم و مرد موعود آن ، ویژگی‌های ممتاز قم در احادیث ،  روایت اهل مشرق و پرچمهای سیاه  ،  روایت پرچم‌های سیاه از خراسان تا قدس  ،  روایت گنجهای طالقان ،  ظهور خراسانی و شعیب در ایران ، آغاز نهضت ظهور مقدس ،  بحران حکومت در حجاز ،  خروج امام با بیم و امید از مدینه ،  اجتماع یاران حضرت ،  یک حرکت آزمایشی و شهادت نفس زکیه  ، حق آمد و باطل نابود شد  ، آزادسازی مدینه منوره و حجاز ،  حرکت حضرت مهدی به سوی ایران و عراق ،  پیشروی به سوی قدس  ،  نبرد امام با یهود ، فرود مسیح از آسمان  ،  پیمان صلح بین امام و غربی‌ها  ،  گرایش غربی‌ها به اسلام ، سیمای حکومت جهانی امام مهدی ،  پاکسازی کره زمین از ستم و ستمکاران ، احیاء دوباره اسلام و جهان شمولی آن ، ابزار هدایت مردم توسط امام زمان (عج) ، دگرگونی زندگی مادی و ایجاد رفاه به دست حضرت ، استخراج و تقسیم گنج‌های زمین بین مردم ،  فراوانی نعمت و آبادی زمین ،  دگرگونی علوم طبیعی و وسائل زندگی ، حکومتی گسترده‌تر از حکومت سلیمان و ذوالقرنین ،  راه یافتن امام زمان به سرزمین‌های هفتگانه ،  راه یافتن به جهان آخرت و بهشت ، حضرت مهدی از نگاه شیعه ،  مقام حضرت مهدی در پیشگاه پروردگار ،  دیدگاه امامان درباره حضرت مهدی ،  امام زمان (عج) در دعاها و زیارت‌ها ، حضرت مهدی از نگاه سنی‌ها  و...

لینکهای دانلود

 

داستان ذوالقرنین پیشگویی هایی برای آینده جهان دارد؟

تاریخ : دوشنبه 19 بهمن1394
 

 

آیت الله نجم الدین مروجی طبسی، مدرس مرکز تخصصی مهدویت در برنامه "نشان صبح" به بررسی داستان ذوالقرنین و خروج یاجوج و ماجوج می پردازد.

علامه طباطبایی(ره) در جلد 13 بعد از اینکه روایاتی را در ارتباط با ذوالقرنین و یاجوج و ماجوج می آورد، می فرماید: بحث ذوالقرنین ریشه قرآنی و تاریخی دارد، اما قرآن متعرض اسم ایشان و متعرض زمان ولادت، حیات، نسب و سایر مشخصاتش نشده است. در قرآن فقط به سه سفر از سفرهای ذوالقرنین اشاره شده است.

یک سفر به مغرب، یک سفر به مشرق و یک سفر هم به سد که در آن سفر به انسان های سالم و ساده برخورد کرد. در این سفر شکایاتی به ایشان شد. از یاجوج و ماجوج که فساد می کنند. از ایشان کمک خواستند و گفتند: شما در مقابل اینها سدی بسازید و ما حاضریم به شما کمک کنیم. و به آنها گفت: بیش از اینکه توقع دارید من کمک خواهم کرد و کمک انسانی از آنها گرفت.

علامه می فرماید: این شخص قبل از اینکه آیات قرآن نازل شود، از قدیم معروف به ذوالقرنین بود و اسمش نیز همین بود، نکته دوم اینکه این شخص پایبند به شریعت بوده و متدین بوده است، نکته سوم اینکه ذوالقرنین جزء کسانی است که مصداق آیه خیر دنیا و خیر آخرت است. خیر دنیا اینکه شرق و غرب دستش بود. همه چیز در برابر او خاضع بود. عدل اقامه کرد. شرور را دفع کرد. خیرات را منتشر کرد. نکته چهارم اینکه با ظالمان درگیر شد و آنها را شکنجه داد و زمین گیر کرد، نکته پنجم اینکه این سد را بعد از سفر شرق و غرب ساخت.

از مشخصات این سد این است که اضاف بر اینکه جایی غیر از مشرق و مغرب است. بین دو کوه است و در ساخت آن از آهن مذاب استفاده شده است.

علامه می فرماید: در کتب قدما اشاره ای به این قصه نشده است. در مورد سد هم سخن به میان نیامده است ولی از ملوک یمنی اشعاری به جا مانده که در آن سخنی از ذوالقرنین آمده که سفر رفته و سد ساخته است.

برخی معتقدند این سد دیوار چین است و یکی از پادشاهان چین این دیوار را ساخته تا جلوی هجوم مغول را بگیرد، از سنگ ساخته شده. شروع بنایش 264 قبل از میلاد  است و بیست سال هم طول کشیده و این پادشاه چینی همان ذوالقرنین است.

باید توجه داشت آن اوصافی که در قرآن راجع به سد و ذوالقرنین آمده، منطبق بر این دیوار نیست. همچنین آن سد از آهن ذوب شده است و این دیوار از سنگ است و بین دو کوه نیست. بعضی گفتند این سد را پادشاه آشور 700 سال قبل از میلاد ساخت تا جلوی اقوامی که حمله می کردند را بگیرد.

مرحوم شهرستانی در کتاب روح المعانی می فرماید: ذوالقرنین از ملوک و صلحای یمن است. او مسلم، موحد و عادل بود. ارتش مسلحی داشت، رفت سمت مغرب و تمام کشورهای آن منطقه را اشغال کرد. وقتی به دریای مدیترانه رسید، سمت مشرق آمد. بعد از آن به طرف افریقا رفت. انجا قومی را دید که مورد ظلم واقع می شدند. اهل آن شهر از او خواستند سدی بسازد. چرا چون یمنی ها به سدسازی خبره بودند.

علامه طباطبایی(ره) بعد از اینکه حرف های مرحوم شهرستانی را نقل می کند، می فرماید: یاجوج و ماجوج امت بزرگی هستند. در شمال آسیا که در آخرالزمان خروج کرده و فساد می کنند.

برخی معتقدند: یاجوج و ماجوج همان قوم تاتار هستند که در قرن 7 به غرب آسیا هجوم آوردند، نسل کشی راه انداختند و کاری کردند که در طول تاریخ نمونه نداشت، این قوم اول حکومت چین را شکست داد. به ایران، عراق، ترکستان و قفقاز حمله کرده و همه مقاومت ها را شکست داد. بعد از فساد به شهر خودشان برگشتند، در بازگشت به روسیه و روم حمله کردند و از آنها مالیات گرفتند. این جریان را به سد تطبیق دادند.

علامه می گوید: براساس آیات قرآن یاجوج و ماجوج از پشت سد بیرون می آیند و الان پشت سد زندانی هستند تا زمانی که این سد است، راه خروج ندارند. تا اینکه وعده الهی برسد و این سد منهدم شود و فرو ریزد. پس با قوم تاتار نیز منطبق نیست.

بنابراین این سد که توانسته در همین دنیا پشت دو کوه این قوم را نگه دارد، کجاست؟ علامه می گوید: خدا عالم است. وضعیتی در آینده پیش می آید که هیچ چیز نمی تواند جلوی حرکت را بگیرد و این در واقع اشاره به پیشرفت هاست. زیرا در آینده از مدنیت و پیشرفت هیچ چیز جلوی بشر را نمی گیرد و همه در مقابل آن هیچ نیست.

این داستان اشاره به آینده دارد که امت ها به هم نزدیک می شوند، هیچ دیواری مانع آن نمی شود، پیشگویی هایی برای پیشرفت جوامع است. موید این سخن این است که هجوم یاجوج و ماجوج و سد را کنایه از این گرفتند که اشاره به پیشرفت هاست و حتی هجومی نیست.

همچنین آن دو کوهی که سد بین آن ساخته شده است. خود زیر خاک می رود و تاثیر خود را از دست می دهد، طبق این بیان ما روایاتی که درباره آینده جهان مطرح می کنیم، موید بیاناتی است که بعد از ظهور عدل، عدالت و امنیت تا قیام قیامت حاکم است.

اشعار مختص امام زمان علیه السّلام

خسروي دارم كه باشد ماه تابان همه

خسروي دارم كه باشد ددشمنا ن را ملحمه

-----------------------------

خسروي دارم كه باشد صد برابر با جنان

خسروي دارم كه باشد در زمين شاه جهان

-----------------------------

خسروي دارم كه باشد رازدار فاطمه – س -

خسروي دارم كه دارد صد نشان فاطمه– س –

--------------------------------

خسروي دارم نباشد مثل او در هر زمان

خسروي دارم كه پنهان است و ظاهر در جهان

------------------------------

خسروي دارم كه باشد مختفي در قلبمان

خسروي دارم نهان ازآن نشان بي نشان

------------------------------------

خسروي دارم  بيايد تا جهان روشن شود

خسروي دارم كه عشقش مر تورا ايمان شود

----------------------------------

خسروي دارم كه خالش خلوت جان و دل است

خسروي دارم كه پيمان بسته از عهد الست

---------------------------------------

خسروي دارم كه رويش مهرتابان راخجل

خسروي دارم زعدلش ظلم ظالم مضمحل

-------------------------------------

خسروي دارم  بيايد تا دلم روشن كند

خسروي دارم  بيايد تا جهان گلشن كند

-----------------------------------

خسروي دارم  بيانش مثل دريا نيلگون

خسروي دارم  كند ظلم وستم را واژگون

**************

امید وصال

آنگه که چکه می کرد زشیر قلب من عشق

صدای آب می داد نوای دلربایش

به آسمان آبی خیره شدم ندیدم

بجز دو صد نگاهش ، نشسته ام به راهش

نظر به آن جمالش ، به خال بی مثالش

به رفتن پگاهش ، به هیبت جلالش

عجب مدار از من چنین شکسته قلبم

مگربیاید از ره ، ببینم آن جمالش

به رو ء یت هلالش ، زگیسوی سیاهش

بچینم از رخ او ، گلی ازآن وصالش

بریده باد دستم ، بسی قلم شکستم

به لطف دوست بستم ، امید بر وصالش

*******

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: امید وصالخسروي دارم
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

 

**********

آشفته بازار

وجودم نخ نما گشته به مقراض فراموشی

زبس از یاد بردی تو ، مرا در دام بیهوشی

فلک افسونگری بنمود و مکرو حیله هایی کرد

امان از دست این مردم ، امان از حرف درگوشی

برفتی تو و تنها شد دل زار و نزار من

خیال و فکر من این بود که در وصلم بسی کوشی

چو در انظار این مردم تو با سیلی بنوازی

بسی آب و روان گشته ز چشمانم به مدهوشی

 شفای درد و درمانی ، قرار دل ، تو سامانی

رهاکردی و رفتی تو مرا در خواب خرگوشی

دراین زندان اسکندر ، من وصدها پریشانی

تویی آرامش دلها ، چرا عیبم نمی پوشی

اسیر بو ی موی تو ، دل آشفته بازارم

تویی سرو خرامانم ، چرا ازمن نظر پوشی

غزل گفتی و دُ رّ سفتی دراین هنگام مشتاقی

مدال افتخارمن همین رسم سیه پوشی

نمک پاشان زخمم شد همان چشمان پرشورت

تحمّل کرده ام امّا تو می پاشی و می پوشی

اگر چه شعر من چندان نباشد در خور رویت

ز الطاف خفیّ خود مرا لاجرعه می نوشی

----------------------

حسّ غریبی در دلم چون آتش افشانه شد

بنگر زمین و آسمان بر گرد او پروانه شد

صاحب زمان دلربا ، دل را بَرَ د پیش خدا

شبنم به روی برگ گل شوق دل دیوانه شد

یاد امیرالمؤ منین اندر دلم پروانه شد

حسّ غریب آمد به جوش ، زیباتر از دردانه شد

گر غربت مولا نبود اندر زمان خویشتن

صاحب زمان دلربا ، کی این چنین بیگانه شد

دل را صفا ده ای خدا زین رنگ و بوی پر هوا

لختی نظر کن بر دلم شایدکه دل جانانه شد

صاحب زمان دلربا گردیده معشوقم خدا

صد بلبل زیبا سخن بر شاخسارش لانه شد

شور ونشاط عاشقی صد رحمت آرد بر دلم

صاحب زمان دلربا ، با این دلم همخانه شد

----------

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: حسّ غریبآشفته بازار
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

 

جهان در انتظار مقدم تواست

--------------------

رضاي مهدي آل پيمبر  

  دراستقلال اسلامي است مضمر

اگرازصدق اندر انتظار ي

  بخود مپسند ننگ ذل وخوار ي

مشوبا ملحدان وخائنان يار  

  مپوراه نفا ق و حبّ اشرار

چو سير اين جهان سو ي كمال است

خلاف آن بر دانامحال است

هرآن كس راكه آيين انتظاراست

به آينده همي اميدوار است

نگرددناميد ازلطف يزدان

 نگرددمنزوي چون نااميدان

كه شام هجر راصبح وصال است

فسادوظلم وعدوان را زوال است

اماما،سرورا، والاجنابا     

  عدالت گسترا ، مالك رقابا

همه عالم به زير پرچم توست

جهان در انتظار مقدم تواست

به من بنگر كه ازهجرت شب و روز

همه سوزم، همه سوزم، همه سوز

درآيديوسف بخت من از چاه

    اگر بينم دمي آن رو ي چون ماه

بسايم ر خ به خاك پاك كو يت   

  كنم جان را نثار تار مو يت

به اميد وصال حضرت دوست 

  نمي گنجد مرا جان در رگ و پوست

اگر وصلت دمي گردد ميسر   

  زهي فخر و زهي فوز و زهي فر

آيت الله حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني

كتاب نغمه مشتاقان

*******************

مولدمولاي ماست

 مژده به ياران دهيد    رحمت حق شد پديد

دست به شادي زنيد     نيمه شعبان رسيد

بازجوان شد جهان

 باغ چو دشت ودمن    اطلس سبزش بتن

غنچه گشوده دهن     تكيه زده برچمن

 خنده ورا برلبان

گل چوشود جلوه گر    ناز بگيرد زسر

بلبل ژوليده پر     ازسرشب تا سحر

دربراونغمه خوان

ابرشده درفشان   باد بهاري وزان

آن دهدآب روان    وين به تن مرده جان

 بسته به خدمت ميان ......

 سراينده : آيت ا... حاج آقاعلي صافي گلپايگاني

كتاب نغمه مشتاقان

آيت ا... صافي گلپايگاني

************

اشعار مختص امام زمان علیه السّلام

 

دلم بربام دنياپركشيده

 

بسوي آسمانهاسركشيده

--------------

 

نديده آنچه بايدديده بينه

 

زهجرخسروخوبان غمينه

------------

 

بسان مثنوي ازهم گسسته

 

بپيچيده بسان زلف بسته

------------

 

زآن زلف پريشان گشته مهجور

 

ازآن روي نكويش بس شده دور

-------

 

بتابيده بسان ابروي يار

 

بگرديده بسي برگرددلدار

--------

 

چه دلداري كه برترگشته ازدل

 

شب يلداي وصلش پرزمشكل

---------

 

بسان تيرثاقب گشته درشب

 

دل محزون ماراكرده درتب

-----------

 

دلي چون مجمرمجنون پراز راز

 

فراق روي دلدارست آواز

--------

 

دل من مثل آن جام شراب است

 

كه از دست الست افتادوبشكست

----------

 

دل غمگين من گرديده حيران

 

نمي دانم چراگرديده ويران

----------

 

به غيرازتوبه هيچ كس دل نبسته

 

غبارغم براين دلهانشسته

--------

 

بياودست گير ودل رهاكن

 

بزن آتش وجودم رافناكن

---------

 

من ازاين زندگاني سيرگشتم

 

ببين آخردرآن زنجيرگشتم

---------

 

يقين دانم كه دست دل بگيري

 

يقينا" برضعيفان دستگيري

-------

 

به پايت هرچه دارم مي فشانم

درخت يادگاري مي نشانم

---------

بياتااين دل ازغم گرددآزاد

جهان باآن قدومت گرددآباد

-------

زمين كوچك گردوي خاكي

بگردان وبريزش آب پاكي

----------

درخت دوستي بنشان دراين دل

دراين هجرودراين آتش مكن ول

------------

دل تنگ مرا ازغم رهاكن

منوّركن اسيراولياكن

----------

دلم كوچك ولي ازعشق سرشار

گرفتار رخت گردان گرفتار

----------

به مينوي لبت مينا نشسته

به سيناي غمت موسي نشسته

--------

به چارم آسمان عيسي نشسته

براي ديدنت برپا نشسته

---------

امين وحي ومإمورخداوند

زده بادست تو هفتادپيوند

-----------

ملائك منتظربهرقيامت

دعاي خيرماباشدسلامت

 -------------------

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: دل و دلدار
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

 

آقاجون عیدی بده عیدی ترک شهوات

آقاجون عیدی بده عیدی ترک ظلمات

آقاجون دل مرا به عشق خود صفا بده

آقاجون سلسله ی عشق مرا جلا بده

آقاجون راه مرا ز راه دل سوا مکن

آقاجون دست مرا ز دامنت جدا مکن

آقاجون هرجا بری خیال من با تو میاد

آقاجون دست من و دامن تو جدا مباد

آقاجون شعله مزن بر این دلم

آقاجون خوب می دونی تو مشکلم

آقاجون فراق تو سخته برام

آقاجون وصال تو درد و دوام

آقاجون ماه عزیزی اومده

آقاجون صبر منم سر اومده

آقاجون هر چی میگم به دل نگیر

آقاجون به زلف تو دلم اسیر

آقاجون دست به دلم این قدر نزن

آقاجون دوستت دارم بگو سخن

*************

 معرفی کتاب

 مکیال المکارم در معرفت و ولایت امام قائم

 علیه السّلام

 مؤلف : سید محمدتقی موسوی اصفهانی

 مترجم : سید مهدی حائری قزوینی

 ---------

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: آقاجون عیدی بده
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

 

خسروي دارم كه باشد ماه تابان همه

خسروي دارم كه باشد ددشمنا ن را ملحمه

-----------------------------

خسروي دارم كه باشد صد برابر با جنان

خسروي دارم كه باشد در زمين شاه جهان

-----------------------------

خسروي دارم كه باشد رازدار فاطمه – س -

خسروي دارم كه دارد صد نشان فاطمه– س –

--------------------------------

خسروي دارم نباشد مثل او در هر زمان

خسروي دارم كه پنهان است و ظاهر در جهان

------------------------------

خسروي دارم كه باشد مختفي در قلبمان

خسروي دارم نهان ازآن نشان بي نشان

------------------------------------

خسروي دارم  بيايد تا جهان روشن شود

خسروي دارم كه عشقش مر تورا ايمان شود

----------------------------------

خسروي دارم كه خالش خلوت جان و دل است

خسروي دارم كه پيمان بسته از عهد الست

---------------------------------------

خسروي دارم كه رويش مهرتابان راخجل

خسروي دارم زعدلش ظلم ظالم مضمحل

-------------------------------------

خسروي دارم  بيايد تا دلم روشن كند

خسروي دارم  بيايد تا جهان گلشن كند

-----------------------------------

خسروي دارم  بيانش مثل دريا نيلگون

خسروي دارم  كند ظلم وستم را واژگون

**************

امید وصال

آنگه که چکه می کرد زشیر قلب من عشق

صدای آب می داد نوای دلربایش

به آسمان آبی خیره شدم ندیدم

بجز دو صد نگاهش ، نشسته ام به راهش

نظر به آن جمالش ، به خال بی مثالش

به رفتن پگاهش ، به هیبت جلالش

عجب مدار از من چنین شکسته قلبم

مگربیاید از ره ، ببینم آن جمالش

به رو ء یت هلالش ، زگیسوی سیاهش

بچینم از رخ او ، گلی ازآن وصالش

بریده باد دستم ، بسی قلم شکستم

به لطف دوست بستم ، امید بر وصالش

*******

اشعار مختص امام زمان علیه السّلام

دست لطفت برسرم ، معراج هفتصد آسمان

نورباران الستی مهدیا برجانمان

میم نامت بوسه گاه کلک مردان خدا

غرق گشتن دروجودت توشه ی انبانمان

منتظردرراه اسبت درنشستن تا ابد

کمترین ناز وجودت را خریدن علقه ی ایمانمان

چشم بستن بر تمام درد و درمان فراق

گوش جان دادن به پیغام سروشت هرزمان

سرکشیدن ساغرهفتاد ساله درد و رنج

تیرآه ازدل کشیدن در فراقت ، خنجرپنهانمان

وصف خال دلربایت لحظه های انتظار

دل به غیر تو نبستن شیوه ی مردانمان

مهدیا جانم فدایت ، چشمها درانتظارت

شوق دیدار ولقایت را نمودن کارمان

=====

معرفی کتب

 حماسه ی تاریخی  مشهد اردهال

 مجید زجاجی کاشانی

**********

چهارده گفتار پیرامون

 ارتباط معنوی با حضرت مهدی عج

 حجت الاسلام حسین گنجی

**********

 مهدی شناسی باپرسش وپاسخ

 به ضمیمه دعا

 سید حسن یوسفی

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: دست لطف
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

***********

بین الحرمینا توگلستان امیدی

 

                         بین الحرمینا تو شبستان وفایی

 

  بین الحرمین عاشق دیدارتو ام من

                

                       از روز ازل خسته و بیمار تو ام من

 

تو غرق به گل غرق به گل رمز بهشتی

             

                            بین الحرمینا تو خیابان بهشتی

 

تو غرق به گل غرق به گل عین بهشتی

 

                       اسم گل زهراء تو بر قلب نوشتی

 

بین الحرمینا زتو پرگل شده دنیا

 

                       درتو ردپایی است از مهدی زهراء

 

بین الحرمینا زتو لعنت به امیّه

 

                   خاک تو معطّر شده با اشک رقیّه

 

بین الحرمینا همه شوری همه شینی

 

               تو چون پل مابین اباالفضل و حسینی

 

با تشکر از مدّاح اهل بیت واعظی

تغییر و اضافه برادران ح. و ع.ر. دهقان

------------

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: بین الحرمین
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

 

 

دلم بربام دنياپركشيده

 

بسوي آسمانهاسركشيده

--------------

 

نديده آنچه بايدديده بينه

 

زهجرخسروخوبان غمينه

------------

 

بسان مثنوي ازهم گسسته

 

بپيچيده بسان زلف بسته

------------

 

زآن زلف پريشان گشته مهجور

 

ازآن روي نكويش بس شده دور

-------

 

بتابيده بسان ابروي يار

 

بگرديده بسي برگرددلدار

--------

 

چه دلداري كه برترگشته ازدل

 

شب يلداي وصلش پرزمشكل

---------

 

بسان تيرثاقب گشته درشب

 

دل محزون ماراكرده درتب

-----------

 

دلي چون مجمرمجنون پراز راز

 

فراق روي دلدارست آواز

--------

 

دل من مثل آن جام شراب است

 

كه از دست الست افتادوبشكست

----------

 

دل غمگين من گرديده حيران

 

نمي دانم چراگرديده ويران

----------

 

به غيرازتوبه هيچ كس دل نبسته

 

غبارغم براين دلهانشسته

--------

 

بياودست گير ودل رهاكن

 

بزن آتش وجودم رافناكن

---------

 

من ازاين زندگاني سيرگشتم

 

ببين آخردرآن زنجيرگشتم

---------

 

يقين دانم كه دست دل بگيري

 

يقينا" برضعيفان دستگيري

-------

 

به پايت هرچه دارم مي فشانم

درخت يادگاري مي نشانم

---------

بياتااين دل ازغم گرددآزاد

جهان باآن قدومت گرددآباد

-------

زمين كوچك گردوي خاكي

بگردان وبريزش آب پاكي

----------

درخت دوستي بنشان دراين دل

دراين هجرودراين آتش مكن ول

------------

دل تنگ مرا ازغم رهاكن

منوّركن اسيراولياكن

----------

دلم كوچك ولي ازعشق سرشار

گرفتار رخت گردان گرفتار

----------

به مينوي لبت مينا نشسته

به سيناي غمت موسي نشسته

--------

به چارم آسمان عيسي نشسته

براي ديدنت برپا نشسته

---------

امين وحي ومإمورخداوند

زده بادست تو هفتادپيوند

-----------

ملائك منتظربهرقيامت

دعاي خيرماباشدسلامت

 

اشعار مختص امام زمان علیه السّلام

تقدیم میکنم سرو جان را ز فرط شوق 
گر بشنوم صدای تو یا صاحب الزمان 
صد مرحبا بر آن که گرفته است توشه ای 
از روی دلربای تو یا صاحب الزمان 
آری صفای مجمع سوته دلان همه
 می باشد از صفای تو یا صاحب الزمان 
والله بر تمام سلاطین روزگار 
دارد شرف گدای تو یا صاحب الزمان
 بیگانه است با همه بیگانگان 
شد هر که آشنای تو یا صاحب الزمان 
مشمول لطف حق نشود آن کسی که نیست 
مشمول او دعای تو یا صاحب الزمان
 از ارتکاب هر عملی قصد عاشقان 
اول بود رضای تو یا صاحب الزمان 
شکر خدا که با همه بی لیاقتی 
های ماست جای تو یا صاحب الزمان 
ما را برای روز جزا زاد و توشه ای 
نبود مگر ولای تو یا صاحب الزمان 
کی می شود به دیده ما جلوه گر شود
 رخسار حق نمای تو یا صاحب الزمان 
کی از کنار بیت خدا می شود بلند 
آن صوت جانفزای تو یا صاحب الزمان 
بر این مریض جان به لب از درد افتراق 
کی می رسد دوای تو یا صاحب الزمان 
خود واقفی که « ملتجی » ات در تمام عمر 
دارد به سر هوای تو یا صاحب الزمان
--------------
http://ya-ali110.persianblog.ir/page/1
------------

:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: یا صاحب الزمان
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 
دوشنبه 4 شهریور1392 9:43

 

ندیدم شهی در دل آرایی تو به قربان اخلاق مولایی تو

تو خورشیدی و ذره پرور ترینی فدای سجایای زهرایی تو

نداری به کویت ز من بی نواتر ندیدم کریمی به طاهایی تو

نداری گدایی به رسوایی من ندیدم نگاری به زیبایی تو

نداری مریضی به بد حالی من ندیدم دمی چون مسیحایی تو

نداری غلامی به تنهایی من ندیدم غریبی به تنهایی تو

نداری اسیری به شیدایی من ندیدم کسی را به آقایی تو

امید غریبان تنها کجایی؟ چراغ سر قبر زهرا کجایی؟

تجلی طه، گل اشک مولا، دل آشفته ی داغ آن کوچه ی غم

گرفتار گودال خونین، گرفتار غم های زینب، سیه پوش قاسم

عزادار اکبر گل باغ لیلا، پریشان دست علم گیر سقا

نفس های سجاد، نواهای باقر، دعا های صادق

کس بی کسی های شب های کاظم

حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه

تمنای هادی، عزیز دل عسکری، پس نگارا بفرما کجایی؟

دلم جز هوایت هوایی ندارد لبم غیر نامت نوایی ندارد

وضو و اذان و نماز و قنوتم بدون ولایت صفایی ندارد

دلی که نشد خانه ی یاس نرگس خراب است و ویران بهایی ندارد

بیا تا جوانم  بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد

http://entezarehojat.blogfa.com/cat-7.aspx

 

-----------------------

:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: عاشقانه با مولا
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

 

مابه خال لبت اي دوست گرفتارشو يم

 

چشم هشيارتورا ديده وهشيارشويم

 --------

فارغ ازخودشده و طبل خميني بزنيم

 

همچو مجنون خريدار دل يارشويم

 -------------

با غم يار فكنديم به جان ها شرري

 

تا به جان آمده و عاشق ديدار شويم

-------------- 

در ميخانه ببوسيم به ياد ش دائم

 

مسجد و مدرسه را همچو گل نار شويم

 ----------------

جامه ي زهد و ريا كنده و چابك برويم

 

بسوي پيرخراباتي و هشيارشويم

------- 

واعظ شهربگيريم و به زندان ببريم

 

وز دَم رند مي آلوده مددكارشويم

 

------------

بگذاريد كه از رو ح خدا ياد كنيم

 

تاكه با غمزه ي او ازمحن آزاد شويم

 

ddddd12

--------------

:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: خال لب
 

اشعار مختص امام زمان علیه السّلام

چه دیده ها که دوخته به در شده ؛ نیامدی

چه عمرها ز دوریت به سر شده ؛ نیامدی 

چه روزها که تا به شب نام تو برده شد به لب

چه چشمها که از غم تو تر شده ؛ نیامدی 

شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی

ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی 

بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان

اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی 

تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین

و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی 

صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما

ز دوری رخ تو خون جگر شد و نیامدی 

از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام

به حق مادری که منتظر شد و نیامدی 

------------

http://entezaresabz-313.blogfa.com/post/5

------------



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: بهار هم خبر شد و نیامدی
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

  تو ای صفای ضمیرم چرا نمی آیی؟

                                           چرا بهانه نگیرم؟ چرا نمی آیی؟ 

      اگر حجاب ظهورت وجود تار من است

                                       خدا کند که بمیرم چرا نمی آیی؟ 

          تو امر کن سر خود را بدست می گیرم

                                          ببین چقدر دلیرم چرا نمی آیی؟

        میان خلقت من با گل تو رابطه ای است 

                                     من از تراب غدیرم، چرا نمی آیی؟ 

         هوای دیدن سرداب غیبتت دارم 

                                    به این رواق اسیرم، چرا نمی آیی؟

--------------

http://tamana1370.blogfa.com

----------------



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: صفای ضمیر
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 
تقدیم میکنم سرو جان را ز فرط شوق 
گر بشنوم صدای تو یا صاحب الزمان 
صد مرحبا بر آن که گرفته است توشه ای 
از روی دلربای تو یا صاحب الزمان 
آری صفای مجمع سوته دلان همه
 می باشد از صفای تو یا صاحب الزمان 
والله بر تمام سلاطین روزگار 
دارد شرف گدای تو یا صاحب الزمان
 بیگانه است با همه بیگانگان 
شد هر که آشنای تو یا صاحب الزمان 
مشمول لطف حق نشود آن کسی که نیست 
مشمول او دعای تو یا صاحب الزمان
 از ارتکاب هر عملی قصد عاشقان 
اول بود رضای تو یا صاحب الزمان 
شکر خدا که با همه بی لیاقتی 
های ماست جای تو یا صاحب الزمان 
ما را برای روز جزا زاد و توشه ای 
نبود مگر ولای تو یا صاحب الزمان 
کی می شود به دیده ما جلوه گر شود
 رخسار حق نمای تو یا صاحب الزمان 
کی از کنار بیت خدا می شود بلند 
آن صوت جانفزای تو یا صاحب الزمان 
بر این مریض جان به لب از درد افتراق 
کی می رسد دوای تو یا صاحب الزمان 
خود واقفی که « ملتجی » ات در تمام عمر 
دارد به سر هوای تو یا صاحب الزمان
--------------
http://ya-ali110.persianblog.ir/page/1
------------


:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: یا صاحب الزمان

اشعار مختص امام زمان علیه السّلام

میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت

میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت

عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود

میرسد روزی که با حال بکا می بینمت

میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه و

در کنار خانه ی امن خدا می بینمت

من امید وصل دیدار تو را دادم به دل

یوسف گمگشته ی خیرالنسا می بینمت

یابن طاها یابن یاسین یابن طور آقای من

شاه دین حبل المتین کهف الوری می بینمت

امپراطور زمین و آسمان بالانشین

در کنار سفره ی بیچاره ها می بینمت

در میان خلق و خوی آدمی شایسته ی

مهربانی های قلب مصطفی می بینمت

سجده های ناب طولانی برایت ارثیه ست

من تو را سجاد بر سجاده ها می بینمت

حجت اللهی و بس علم لدنی نزد توست

باقرالعلم بدون انتها می بینمت

مکتب شیعه نشان بیرقش دست شما

صادقی و صادق آل عبا می بینمت

کظم غیظ آدابی از رفتار هر روزت بود

در مقام بندگی آقا، رضا می بینمت

دست خالی آمدم ردم نکردی یا جواد

شاه جود و بخشش و اهل سخا می بینمت

گوشه چشمی کن شبی تاکه مسلمانم کنی

هادی بیگانگان و رهنما می بینمت

العجل الساعه و الغوث یابن العسگری

منجی زندانی دام بلا می بینمت

وعده ای داده ای و میدانم هرجا میشود

ذکر وخیر ساقی لب تشنه ها می بینمت

ماه پیروزی خون بر تیغ و تیر و نیزه ها

غرق حزن و ماتم و شور ونوا می بینمت

بانی غم های عاشورایی شیب الخضیب

هر شب ماه عزا در روضه ها می بینمت

پابه پای عمه جانت آمدی تا نینوا

زائر سرهای روی نیزه ها می بینمت

کودکی وصل فراق یار یادم داده است

بر دلم افتاده امشب یا ابا می بینمت

کار و باری با من عاصی نداری نازنین ؟

اربعین، صحن و سرای کربلا می بینمت

شعر: علیرضا خاکساری

http://serishabad.kowsarblog.ir/?p=122050&more=1&c=1&tb=1&pb=1



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: کهف الوری
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

چشم یعقوب به دیدار تو حیران مانَد
یوسف از حسن تو انگشت به دندان مانَد

پرده بردار كه از شرم تماشای رخت
تا صف حشر ، قمر سر به گریبان مانَد

برتر و بهتر و زیباتر و پاكیزه تری
كه بگویم گل روی تو به رضوان مانَد 

هر كه بر سلسله عشق تو تسلیم نشد
گردنش بسته به قلاده شیطان مانَد 

این عجب نیست كه تا حشر به یاد لب تو
خضر در آب بقا باشد و عطشان مانَد

گرچه در دیده ما تاب تماشای تو نیست
مهر در ابر روا نیست كه پنهان مانَد 

همه شب بر سر آنم كه ز راه آیی و من
جان نثار قدمت سازم اگر جان ماندَ

یوسف مصر ولا بیشتر از این مگذار
چشم یعقوب به دروازه كنعان مانَد 

چند باید ز فراق تو به حبس دل ما
ناله بی كسی عترت و قرآن مانَد 

به پریشانی بنده نگهی كن مگذار 
بیش از این ملت اسلام پریشان مانَد
یوسف از حسن تو انگشت به دندان مانَد

پرده بردار كه از شرم تماشای رخت
تا صف حشر ، قمر سر به گریبان مانَد

برتر و بهتر و زیباتر و پاكیزه تری
كه بگویم گل روی تو به رضوان مانَد 

هر كه بر سلسله عشق تو تسلیم نشد
گردنش بسته به قلاده شیطان مانَد 

این عجب نیست كه تا حشر به یاد لب تو
خضر در آب بقا باشد و عطشان مانَد

گرچه در دیده ما تاب تماشای تو نیست
مهر در ابر روا نیست كه پنهان مانَد 

همه شب بر سر آنم كه ز راه آیی و من
جان نثار قدمت سازم اگر جان ماندَ

یوسف مصر ولا بیشتر از این مگذار
چشم یعقوب به دروازه كنعان مانَد 

چند باید ز فراق تو به حبس دل ما
ناله بی كسی عترت و قرآن مانَد 

به پریشانی بنده نگهی كن مگذار 
بیش از این ملت اسلام پریشان مانَد

منبع:اشعار و دکلمه در وصف امام زمان عج

 --------------------

http://www.emam8.com

-----------------



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: یوسف مصر ولا
ن : m14e12.ir
 
ت :
 
 

چه دیده ها که دوخته به در شده ؛ نیامدی

چه عمرها ز دوریت به سر شده ؛ نیامدی 

چه روزها که تا به شب نام تو برده شد به لب

چه چشمها که از غم تو تر شده ؛ نیامدی 

شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی

ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی 

بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان

اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی 

تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین

و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی 

صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما

ز دوری رخ تو خون جگر شد و نیامدی 

از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام

به حق مادری که منتظر شد و نیامدی 

------------

http://entezaresabz-313.blogfa.com/post/5

------------



:: موضوعات مرتبط: اشعار 
:: برچسب‌ها: بهار هم خبر شد و نیامدی
ادامه نوشته