خال لب
مابه خال لبت اي دوست گرفتارشو يم
چشم هشيارتورا ديده وهشيارشويم
--------
فارغ ازخودشده و طبل خميني بزنيم
همچو مجنون خريدار دل يارشويم
-------------
با غم يار فكنديم به جان ها شرري
تا به جان آمده و عاشق ديدار شويم
--------------
در ميخانه ببوسيم به ياد ش دائم
مسجد و مدرسه را همچو گل نار شويم
----------------
جامه ي زهد و ريا كنده و چابك برويم
بسوي پيرخراباتي و هشيارشويم
-------
واعظ شهربگيريم و به زندان ببريم
وز دَم رند مي آلوده مددكارشويم
------------
بگذاريد كه از رو ح خدا ياد كنيم
تاكه با غمزه ي او ازمحن آزاد شويم
ddddd12
---------------
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۳ ساعت توسط m14e12.ir
|